مختصري از تاريخ طب ايران
قدمت علم طب در ايران تقريباً به نزديكي آغاز تمدّن بشر برميگردد. طبق افسانههاي تاريخي ايران، آغاز طبّ ايران به جمشيد، چهارمين پادشاه افسانهاي اين سرزمين نسبت داده شده است. طبّ باستاني ايران پيوندي جدائيناپذير با آئين زردتشتي كه در اوستا ذكر شده است، دارد. جراحي (كارد پزشكي) در ايران باستان فقط در صورتي انجام ميگرفت كه درمان با گياه، دارو، تلقين و ... مفيد واقع نميشد. يكي از قديميترين شواهد مربوط به انجام جراحي در ايران به 4850 سال قبل مربوط ميشود كه بصورت ترپاناسيون (برداشتن بخشي از استخوان) جمجمه در يك دختر هيدروسفال سيزدهساله كه در كاوش باستاني يك مدفن دستهجمعي در شهر سوخته از اماكن باستاني نزديك شهرستان زابل كشف شده است.
اوج شكوفائي علم طب در ايرانِ پيش از اسلام به تأسيس دانشگاه جنديشاپور توسط پادشاه ساساني شاپور اوّل برميگردد. اين دانشگاه در طي چند قرن بعنوان يكي از مهمترين مراكز علمي جهان متمدّن آن روز درآمده و دانشمندان بسياري از سراسر جهان بويژه يونان، روم و ... به آن روي آوردند. زبان تدريس در آن پهلوي و بويژه آرامي بود و اوّلين آكادمي علمي جهان به دستور خسروانوشيروان با تجمّع كليه دانشمندان مشهور جهان در زمينه پزشكي در آن تشكيل شد. اين دانشگاه در قرون هفتم و هشتم ميلادي كمك شاياني به پيشرفت پزشكي در اروپاي غربي نمود.
با ظهور اسلام و گسترش آن به ايران، زبان رسمي علمي جهان اسلام (عربي) گسترش بيشتري يافت و دانشمندان و پزشكان مسلمان ايراني عموماً آثار بزرگ علمي خود را به زبان عربي تأليف نمودند. آثار و تأليفات پزشكان بزرگ قرون نهم و دهم ميلادي ايران (1) سالهاي متمادي بر طب اروپاي غربي سايه افكنده بود. اين آثار پس از ترجمه در مراكز علمي ديگر جهان تدريس ميشد. قرن دهم و يازدهم ميلادي با شكوفائي دوتن از دانشمندان بزرگ ايران و جهان يعني ابنسينا و بيروني نقطة عطفي در تكامل علم طب در ايران و جهان بوده است. بزرگترين اثر طبي ابنسينا «قانون» بمدّت پنج قرن در مدارس پزشكي اروپا و آسيا بعنوان مرجع اصلي علم طب مورد استفاده قرار ميگرفت. در حالي كه در مغرب زمين از قرون دوازدهم تا هفدهم ميلادي آموزش طب با كمك آثار پزشكان ايراني ادامه داشت زوال علمي بويژه طب با يـورش خانـمانبرانـداز مغولان به ايـران در سال 1208 ميلادي آغاز شد. آنان شهرها را ويران، مراكز علمي و آموزشي را تخريب كردند و كتابخانهها را سوزاندند و بسياري از مردم اين سرزمين را از لبة تيغ گذراندند. با اين وجود گهگاه دانشمندان و پزشكان بزرگي (2) در طي اين قرون ظهور نمودهاند.
طب نوين در ايران در زمان قاجاريه و با ظهور بزرگمردي بنام ميرزاتقيخان اميرنظام (اميركبير) و تأسيس دارالفنون توسط او رونق گرفت. اين مدرسة عالي در سال 1849 ميلادي تأسيس و داراي رشتههاي مختلفي از جمله طب و داروسازي، رياضيات، ادبيات، هنرهاي زيبا، تعليمات نظامي و اقتصاد سياسي بود. اين مدرسه با استخدام معلّمين خارجي و اعزام برخي از دانشجويان به خارج درسال 1858 ميلادي سهم عمدهاي در گسترش و آموزش طب نوين ايفا نمود.1.از ميان آنها ميتوان به عليبنربنطبري، ابوبكرمحمدبنزكرياي رازي و عليبن عباس مجوسي اهوازي اشاره كرد.
2.از ميان آنها ميتوان به سيداسماعيل جرجاني، محمد عوفي، قطبالدين شيرازي، رشيدالدين فضلا... و حكيممحمد اشاره كرد.
تاريخچه دانشگاه (در يك نگاه)
پيش از تأسيس مدرسه دارالفنون، براي تحصيل طب در ايران برنامه مدوني وجود نداشت و علاقمندان به اين رشته پس از طي مقدمات اوليه علوم در مطب پزشكان معروف به فراگيري قسمتهاي عملي طب ميپرداختند. درسال 1228هجري شمسي (1849 ميلادي )با تأسيس دارالفنون، طب بعنوان يكي از دروس اصلي آموزشي كلاس جداگانهاي را به خود اختصاص داد و اولين دوره فارغالتحصيلان كلاس طب در سال( 1235) 1856 شروع بكار نمودند. مدرسه طب دارالفنون را شايد بتوان نخستين مدرسه عالي جديد ايران بشمار آورد. در آن زمان دروس رشته طب به سه قسمت مجزا تقسيم ميشد كه شامل طب ايراني، طب اروپايي و طبيعيات و داروسازي بود. در سال (1297) 1918، براي اولين بار رشته طب از دارالفنون جداشد و بصورت مدرسه مستقلي درآمد و رئيس و محل جداگانهاي به آن اختصاص يافت. در همان سال اوّلين بيمارستان زنان ايران رسماً افتتاح شد. مدرسه داروسازي دارالفنون در سال (1301) 1922 و مدرسه دندانسازي در سال (1307) 1928 به عنوان ضميمه مدرسه عالي طب تأسيس شدند. تا سال (1313) 1934، امور فني، علمي و اداري موسسات آموزش عالي تحتنظر وزارت معارف قرار داشت ولي با ايجاد سياست تمركز موسسات آموزش عالي، مجلس شوراي ملي اساسنامه تأسيس دانشگاه تهران را تصويب نمود و دولت قطعه زميني به مساحت 20000 مترمربع را در تهران خريداري كرد و عملاً دانشگاه تهران با شش دانشكده (پزشكي، حقوق و علوم سياسي، علوم، ادبيات، فني، معقول و منقول) راهاندازي شد و كرسيهاي اصلي دانشكده پزشكي شامل كرسي پزشكي، كرسي داروسازي و كرسي دندانپزشكي معين گرديد. در زمان تأسيس دانشگاه هيچيك از دانشكدههاي فوق در محلهاي اصلي خود نبودند. دانشكده پزشكي كه نخستين دانشكده دانشگاه از نظر انتقال به محل اصلي دانشگاه محسوب ميشود سه سال بعد در سال (1316) 1937 به محل دانشگاه انتقال يافت. نخستين بخش دانشگاه تهران كه ساخته شد تالار تشريح بود كه در آن زمان دستگاه ابنسينا ناميده ميشد. بنابراين شروع ساختمان دانشكده طب، در واقع شروع بناي دانشگاه تهران است. ساير بخشهاي دانشكدههاي پزشكي و داروسازي و دندانپزشكي نيز در اين زمان البته با كمي تأخير در دست ساختمان بودند. ساختمان تشريح كه در آن زمان دستگاه ابنسينا نام داشت در بهمن ماه سال (1313) 1934 افتتاح گرديد بنابراين افتتاح دستگاه ابنسيناي دانشكده پزشكي در واقع افتتاح دانشگاه تهران است. در سال (1328) 1939 به بعد دوره دكتري در شعب داروسازي و دندانسازي دانشكده پزشكي دائر گرديد و در سال بعد تمامي بيمارستانهاي آن زمان تهران به دانشكده پزشكي ضميمه شدند. اين دو دانشكده سالها وابسته به دانشكده پزشكي بودند و سرانجام در سال (1335) 1956 از نظر آموزشي بصورت دانشكدههاي مستقل درآمدند.
در سال (1365)1986، بدنبال تصويب قانون تأسيس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در مجلس شوراي اسلامي، آموزش رشته پزشكي و رشتههاي وابسته به آن كه تا آن زمان به عهده وزارت علوم بود به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي واگذار گرديد و در اين راستا، دانشگاههاي علوم پزشكي ايجاد شدند و دانشگاه علوم پزشكي تهران با منفك شدن تعدادي از دانشكدههاي حرف پزشكي و رشتههاي وابسته به آن از دانشگاه تهران فعاليت خود را بصورت مستقل ادامه داد. پس از ادغام سازمانهاي منطقهاي بهداشت و درمان در دانشگاههاي علوم پزشكي در سال 1993 (1372)، وظيفه ارائه خدمات بهداشتي ـ درماني و نظارت بر امر درمان برعهده دانشگاههاي علوم پزشكي گذاشته شد و دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي ـ درماني تهران به شكل امروزي به فعاليت خود ادامه داد.
محيط دانشگاه
مكاني كه 70 سال قبل تالار تشريح و تالار ابنسينا بعنوان اولين بخش از دانشكده پزشكي دانشگاه تهران در آن بنا شد، زميني بود به مساحت 20000 مترمربع كه در شماليترين نقطه شهر تهران قرار داشت. با گذر ايام و گسترش پايتخت، محل استقرار دانشگاه در مركز شهر تهران قرار گرفت و به نقطه عطفي براي فعاليتهاي علمي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي اين شهر بزرگ و پرجمعيت تبديل گرديد.
” پرديس مركزي “ دانشگاه علوم پزشكي تهران محل استقرار بخش عمدهاي از دانشگاه از جمله دانشكدههاي پزشكي و حرف وابسته ميباشد. آنچه كه امروزه در پرديس مركزي دانشگاه علوم پزشكي تهران قرار دارد مجموعهاي از قديميترين دانشكدههاي پزشكي، داروسازي، دندانپزشكي و بهداشت كشور است. علاوه بر اين سازمان مركزي دانشگاه، دانشكده ابوريحان و دانشكده پيراپزشكي هم در داخل اين مجموعه واقع شدهاند. بدنبال تأسيس رشتهها و دانشكدههاي جديد و بدليل محدوديت فضاي فيزيكي پرديس مركزي دانشگاه، دانشكده توانبخشي در منطقه پيچشميران و دانشكده پرستاري و مامايي در مجاورت مجتمع بيمارستاني امام خميني(ره) مستقر گرديدند.
” كوي دانشگاه “ مجموعه اصلي خوابگاههاي دانشجويي است كه در فاصلهاي نه چندان دور از پرديس مركزي و در منطقهاي مشجر و باصفا ساخته شده كه هماكنون هم آثاري از مناظر طبيعي زيبا در آن مكان وجود دارد. علاوه بر كوي دانشگاه، مجتمعهاي مسكوني ديگري نيز بصورت پراكنده در شهر تهران وجود دارند كه محل اسكان برخي از دانشجويان ميباشند.
بيمارستانهاي وابسته به دانشگاه نيز كه از مهمترين مراكز آموزشي ـ درماني سطح كشور هستند در سطح شهر تهران بخصوص در مناطق مركزي و پرجمعيت شهر قرار گرفتهاند.
ايستگاههاي تحقيقاتي وابسته به دانشگاه كه از وجوه تمايز مهم اين دانشگاه با ساير دانشگاههاي علوم پزشكي كشور است در 11 استان كشور قرار گرفتهاند كه وظيفه ارائه دورههاي آموزشي و انجام امور تحقيقاتي و بررسي مسائل بهداشتي ـ درماني استان مربوطه را برعهده دارند.
كليات
طرح راهاندازي مركز آموزش مهارتهاي باليني در دانشگاههاي سراسر كشور در دي ماه 1378 از سوي كميته كارشناسي ستادي مربوطه به معاون آموزشي وقت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي پيشنهاد گرديد. با توجه به نظر مثبت معاون آموزشي طرحي با عنوان «راهاندازي آزمايشي مركز آموزش مهارتهاي باليني در دانشگاههاي شهر تهران» تدوين شد. اولين جلسه سياستگذاري با شركت رؤساي دانشگاههاي علوم پزشكي تهران, ايران، شهيد بهشتي و معاون علوم پزشكي دانشگاه آزاد اسلامي برگزار گرديد و مراحل اوليه برنامهريزي و هدفگذاري نسبتاً به سرعت انجام شد و سپس از هر دانشگاه يك نفر به عنوان مسؤول راهاندازي مركز به معاونت آموزشي اين وزارت براي اجراي طرح راهاندازي معرفي گرديد.
قدمت علم طب در ايران تقريباً به نزديكي آغاز تمدّن بشر برميگردد. طبق افسانههاي تاريخي ايران، آغاز طبّ ايران به جمشيد، چهارمين پادشاه افسانهاي اين سرزمين نسبت داده شده است. طبّ باستاني ايران پيوندي جدائيناپذير با آئين زردتشتي كه در اوستا ذكر شده است، دارد. جراحي (كارد پزشكي) در ايران باستان فقط در صورتي انجام ميگرفت كه درمان با گياه، دارو، تلقين و ... مفيد واقع نميشد. يكي از قديميترين شواهد مربوط به انجام جراحي در ايران به 4850 سال قبل مربوط ميشود كه بصورت ترپاناسيون (برداشتن بخشي از استخوان) جمجمه در يك دختر هيدروسفال سيزدهساله كه در كاوش باستاني يك مدفن دستهجمعي در شهر سوخته از اماكن باستاني نزديك شهرستان زابل كشف شده است.
اوج شكوفائي علم طب در ايرانِ پيش از اسلام به تأسيس دانشگاه جنديشاپور توسط پادشاه ساساني شاپور اوّل برميگردد. اين دانشگاه در طي چند قرن بعنوان يكي از مهمترين مراكز علمي جهان متمدّن آن روز درآمده و دانشمندان بسياري از سراسر جهان بويژه يونان، روم و ... به آن روي آوردند. زبان تدريس در آن پهلوي و بويژه آرامي بود و اوّلين آكادمي علمي جهان به دستور خسروانوشيروان با تجمّع كليه دانشمندان مشهور جهان در زمينه پزشكي در آن تشكيل شد. اين دانشگاه در قرون هفتم و هشتم ميلادي كمك شاياني به پيشرفت پزشكي در اروپاي غربي نمود.
با ظهور اسلام و گسترش آن به ايران، زبان رسمي علمي جهان اسلام (عربي) گسترش بيشتري يافت و دانشمندان و پزشكان مسلمان ايراني عموماً آثار بزرگ علمي خود را به زبان عربي تأليف نمودند. آثار و تأليفات پزشكان بزرگ قرون نهم و دهم ميلادي ايران (1) سالهاي متمادي بر طب اروپاي غربي سايه افكنده بود. اين آثار پس از ترجمه در مراكز علمي ديگر جهان تدريس ميشد. قرن دهم و يازدهم ميلادي با شكوفائي دوتن از دانشمندان بزرگ ايران و جهان يعني ابنسينا و بيروني نقطة عطفي در تكامل علم طب در ايران و جهان بوده است. بزرگترين اثر طبي ابنسينا «قانون» بمدّت پنج قرن در مدارس پزشكي اروپا و آسيا بعنوان مرجع اصلي علم طب مورد استفاده قرار ميگرفت. در حالي كه در مغرب زمين از قرون دوازدهم تا هفدهم ميلادي آموزش طب با كمك آثار پزشكان ايراني ادامه داشت زوال علمي بويژه طب با يـورش خانـمانبرانـداز مغولان به ايـران در سال 1208 ميلادي آغاز شد. آنان شهرها را ويران، مراكز علمي و آموزشي را تخريب كردند و كتابخانهها را سوزاندند و بسياري از مردم اين سرزمين را از لبة تيغ گذراندند. با اين وجود گهگاه دانشمندان و پزشكان بزرگي (2) در طي اين قرون ظهور نمودهاند.
طب نوين در ايران در زمان قاجاريه و با ظهور بزرگمردي بنام ميرزاتقيخان اميرنظام (اميركبير) و تأسيس دارالفنون توسط او رونق گرفت. اين مدرسة عالي در سال 1849 ميلادي تأسيس و داراي رشتههاي مختلفي از جمله طب و داروسازي، رياضيات، ادبيات، هنرهاي زيبا، تعليمات نظامي و اقتصاد سياسي بود. اين مدرسه با استخدام معلّمين خارجي و اعزام برخي از دانشجويان به خارج درسال 1858 ميلادي سهم عمدهاي در گسترش و آموزش طب نوين ايفا نمود.1.از ميان آنها ميتوان به عليبنربنطبري، ابوبكرمحمدبنزكرياي رازي و عليبن عباس مجوسي اهوازي اشاره كرد.
2.از ميان آنها ميتوان به سيداسماعيل جرجاني، محمد عوفي، قطبالدين شيرازي، رشيدالدين فضلا... و حكيممحمد اشاره كرد.
تاريخچه دانشگاه (در يك نگاه)
پيش از تأسيس مدرسه دارالفنون، براي تحصيل طب در ايران برنامه مدوني وجود نداشت و علاقمندان به اين رشته پس از طي مقدمات اوليه علوم در مطب پزشكان معروف به فراگيري قسمتهاي عملي طب ميپرداختند. درسال 1228هجري شمسي (1849 ميلادي )با تأسيس دارالفنون، طب بعنوان يكي از دروس اصلي آموزشي كلاس جداگانهاي را به خود اختصاص داد و اولين دوره فارغالتحصيلان كلاس طب در سال( 1235) 1856 شروع بكار نمودند. مدرسه طب دارالفنون را شايد بتوان نخستين مدرسه عالي جديد ايران بشمار آورد. در آن زمان دروس رشته طب به سه قسمت مجزا تقسيم ميشد كه شامل طب ايراني، طب اروپايي و طبيعيات و داروسازي بود. در سال (1297) 1918، براي اولين بار رشته طب از دارالفنون جداشد و بصورت مدرسه مستقلي درآمد و رئيس و محل جداگانهاي به آن اختصاص يافت. در همان سال اوّلين بيمارستان زنان ايران رسماً افتتاح شد. مدرسه داروسازي دارالفنون در سال (1301) 1922 و مدرسه دندانسازي در سال (1307) 1928 به عنوان ضميمه مدرسه عالي طب تأسيس شدند. تا سال (1313) 1934، امور فني، علمي و اداري موسسات آموزش عالي تحتنظر وزارت معارف قرار داشت ولي با ايجاد سياست تمركز موسسات آموزش عالي، مجلس شوراي ملي اساسنامه تأسيس دانشگاه تهران را تصويب نمود و دولت قطعه زميني به مساحت 20000 مترمربع را در تهران خريداري كرد و عملاً دانشگاه تهران با شش دانشكده (پزشكي، حقوق و علوم سياسي، علوم، ادبيات، فني، معقول و منقول) راهاندازي شد و كرسيهاي اصلي دانشكده پزشكي شامل كرسي پزشكي، كرسي داروسازي و كرسي دندانپزشكي معين گرديد. در زمان تأسيس دانشگاه هيچيك از دانشكدههاي فوق در محلهاي اصلي خود نبودند. دانشكده پزشكي كه نخستين دانشكده دانشگاه از نظر انتقال به محل اصلي دانشگاه محسوب ميشود سه سال بعد در سال (1316) 1937 به محل دانشگاه انتقال يافت. نخستين بخش دانشگاه تهران كه ساخته شد تالار تشريح بود كه در آن زمان دستگاه ابنسينا ناميده ميشد. بنابراين شروع ساختمان دانشكده طب، در واقع شروع بناي دانشگاه تهران است. ساير بخشهاي دانشكدههاي پزشكي و داروسازي و دندانپزشكي نيز در اين زمان البته با كمي تأخير در دست ساختمان بودند. ساختمان تشريح كه در آن زمان دستگاه ابنسينا نام داشت در بهمن ماه سال (1313) 1934 افتتاح گرديد بنابراين افتتاح دستگاه ابنسيناي دانشكده پزشكي در واقع افتتاح دانشگاه تهران است. در سال (1328) 1939 به بعد دوره دكتري در شعب داروسازي و دندانسازي دانشكده پزشكي دائر گرديد و در سال بعد تمامي بيمارستانهاي آن زمان تهران به دانشكده پزشكي ضميمه شدند. اين دو دانشكده سالها وابسته به دانشكده پزشكي بودند و سرانجام در سال (1335) 1956 از نظر آموزشي بصورت دانشكدههاي مستقل درآمدند.
در سال (1365)1986، بدنبال تصويب قانون تأسيس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در مجلس شوراي اسلامي، آموزش رشته پزشكي و رشتههاي وابسته به آن كه تا آن زمان به عهده وزارت علوم بود به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي واگذار گرديد و در اين راستا، دانشگاههاي علوم پزشكي ايجاد شدند و دانشگاه علوم پزشكي تهران با منفك شدن تعدادي از دانشكدههاي حرف پزشكي و رشتههاي وابسته به آن از دانشگاه تهران فعاليت خود را بصورت مستقل ادامه داد. پس از ادغام سازمانهاي منطقهاي بهداشت و درمان در دانشگاههاي علوم پزشكي در سال 1993 (1372)، وظيفه ارائه خدمات بهداشتي ـ درماني و نظارت بر امر درمان برعهده دانشگاههاي علوم پزشكي گذاشته شد و دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي ـ درماني تهران به شكل امروزي به فعاليت خود ادامه داد.
محيط دانشگاه
مكاني كه 70 سال قبل تالار تشريح و تالار ابنسينا بعنوان اولين بخش از دانشكده پزشكي دانشگاه تهران در آن بنا شد، زميني بود به مساحت 20000 مترمربع كه در شماليترين نقطه شهر تهران قرار داشت. با گذر ايام و گسترش پايتخت، محل استقرار دانشگاه در مركز شهر تهران قرار گرفت و به نقطه عطفي براي فعاليتهاي علمي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي اين شهر بزرگ و پرجمعيت تبديل گرديد.
” پرديس مركزي “ دانشگاه علوم پزشكي تهران محل استقرار بخش عمدهاي از دانشگاه از جمله دانشكدههاي پزشكي و حرف وابسته ميباشد. آنچه كه امروزه در پرديس مركزي دانشگاه علوم پزشكي تهران قرار دارد مجموعهاي از قديميترين دانشكدههاي پزشكي، داروسازي، دندانپزشكي و بهداشت كشور است. علاوه بر اين سازمان مركزي دانشگاه، دانشكده ابوريحان و دانشكده پيراپزشكي هم در داخل اين مجموعه واقع شدهاند. بدنبال تأسيس رشتهها و دانشكدههاي جديد و بدليل محدوديت فضاي فيزيكي پرديس مركزي دانشگاه، دانشكده توانبخشي در منطقه پيچشميران و دانشكده پرستاري و مامايي در مجاورت مجتمع بيمارستاني امام خميني(ره) مستقر گرديدند.
” كوي دانشگاه “ مجموعه اصلي خوابگاههاي دانشجويي است كه در فاصلهاي نه چندان دور از پرديس مركزي و در منطقهاي مشجر و باصفا ساخته شده كه هماكنون هم آثاري از مناظر طبيعي زيبا در آن مكان وجود دارد. علاوه بر كوي دانشگاه، مجتمعهاي مسكوني ديگري نيز بصورت پراكنده در شهر تهران وجود دارند كه محل اسكان برخي از دانشجويان ميباشند.
بيمارستانهاي وابسته به دانشگاه نيز كه از مهمترين مراكز آموزشي ـ درماني سطح كشور هستند در سطح شهر تهران بخصوص در مناطق مركزي و پرجمعيت شهر قرار گرفتهاند.
ايستگاههاي تحقيقاتي وابسته به دانشگاه كه از وجوه تمايز مهم اين دانشگاه با ساير دانشگاههاي علوم پزشكي كشور است در 11 استان كشور قرار گرفتهاند كه وظيفه ارائه دورههاي آموزشي و انجام امور تحقيقاتي و بررسي مسائل بهداشتي ـ درماني استان مربوطه را برعهده دارند.
كليات
طرح راهاندازي مركز آموزش مهارتهاي باليني در دانشگاههاي سراسر كشور در دي ماه 1378 از سوي كميته كارشناسي ستادي مربوطه به معاون آموزشي وقت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي پيشنهاد گرديد. با توجه به نظر مثبت معاون آموزشي طرحي با عنوان «راهاندازي آزمايشي مركز آموزش مهارتهاي باليني در دانشگاههاي شهر تهران» تدوين شد. اولين جلسه سياستگذاري با شركت رؤساي دانشگاههاي علوم پزشكي تهران, ايران، شهيد بهشتي و معاون علوم پزشكي دانشگاه آزاد اسلامي برگزار گرديد و مراحل اوليه برنامهريزي و هدفگذاري نسبتاً به سرعت انجام شد و سپس از هر دانشگاه يك نفر به عنوان مسؤول راهاندازي مركز به معاونت آموزشي اين وزارت براي اجراي طرح راهاندازي معرفي گرديد.