قسمتی از مقدمه :
در آبشخور تاریخ مبادله و معاوضه یکی از اصلی ترین ارتباطات
میان فراد انسانی محسوب میگردد و در این مسیر است که بده و بستان ها برای امین نیازهای
فرد فرد آحاد یک جامعه همواره وجود داشته و خویش را در قالب اعمال حقوقی چه به صورت
یک جانبه و چه به نحو دو جانبه آشکار ساخته اند. لیکن هر فرد بر اساس فطرت خویش علاقمند
است که در برابر وفای به عهد خود وفاداری طرف مقابل را نیز مشاهده نماید و یا لااقل
اگر عهد شکنی دید خیال خویشتن را بهاین آرام گرداند که آن فرد مقصر نبوده و تکلیف از
او ساقط است بر همین اساس در دین مبین اسلام نیز همواره بر این امر تاکید و پافشاری
شده است. و در همین مسیر است که اگر فردی به عهد خود وفا نکرد باید در برابر این عهد
شکنی جوابگو و مسئول باشد زیرا ممکن است از این راه به متعهد زیان وارد گشته که بی
تردید این زیان باید جبران گردد و درحقیقت امر: ماهیتی از مسئولیت مدنی با نزدیکی تنگاتنگی
که اتلاف و تسبیب با آن دارند در هم آمیخته شده و درقالب این جمله معروف که « هر کس
به دیگری ضرری زد باید آنرا جبران کند» قرار گرفته و با نامی نوین با عنایت به اینکه
مبنای ورود زیان عدم اجرای یک قرارداد است یعنی همان مسئولیت قراردادی و تحت عنوان
خسارت ناشی از عدم انجام تعهد خویش را به منصه ظهور می رساند...