مقدمه:
در اين نوشتار سعي شده به برخي از موارد مهم در خصوص مراکز رشد بخصوص benchmarking ارزيابي و نظارت بر مراکز رشد اشاراتي گردد. از آنجا که در مورد benchmarking مانند بسياري موارد ديگر معادل فارسي واحدي صورت نگرفته، واژه انگليسي آن بکار مي رود. براي ورود به بحث ابتدا تعريفي از اين واژه صورت خواهد گرفت. در تعريف benchmarking گفته شده که استاندارد يا مبناي رجوع که براساس آن تخمين ها زده مي شود و راهنمايي است که براساس آن تصميمات اتخاد مي گردد. مواردي که در benchmarking مراکز رشد غير خصوصي مد نظر است مي تواند از اين قرار باشد:
ماموريت و اهداف، شهرت، نتايج نظرخواهي ديگران، ميزان مشارکت و شکل حقوقي، موقعيت جغرافياني، تامين بودجه، مديريت، طراحي کسب وکار، بازار هدف و ارتقاي آن، معيار پذيرش و خروج، تعداد کل متقاضيان و پذيرفته شده ها و نيز تعداد فارغ التحصيل شده هاي موفق، فضا و خدمات مرکز رشد، استانداردهاي کيفي، نرخ راه اندازي و بقا، اثرات استخدام، عملکرد شرکت ها، نتايح نظرخواهي از فارغ التحصيلان پس از سه سال

در بخش هاي بعدي به مراکز رشد مي پردازيم. در مورد اهداف آن گفته شده که محلي است که: 
فرصت هاي شغلي ايجاد و در رقابت شرکت مي کند
به مراکز تحقيق و توسعه کمک مي کنند تا دانش فني را تجاري کنند
به شرکت ها کمک مي کنند تا فعاليت هاي off-spin داشته باشند
به افراد و گروه هاي نيازمند کمک مي کنند

نقش دولت ها و مقررات بايد بگونه اي باشد که: مقررات را ساده کرده و زمان و هزينه پذيرفته شدن را کمتر کنند. براي اخذ اعتبار و وام مکانيسم هاي منعطف و مناسبي بوجود آورند. از نظر ماليات و ايجاد سرمايه تشويق هايي در نظر بگيرند. تقويت سيستم هاي مرتبط با حقوق شرکت ها و مالکيت فکري ايده.

اصولا مراکز رشد مفيد تلقي شده و اعتقاد بسياري بر اين است که مي تواند محلي باشد براي تجمع افراد خلاق و کارآفرين، ايجاد فرصت هاي شغلي، تجاري شدن تکنولوژي هاي برتر و مطرح و نيز پيشرفت و توسعه مسائل حقوقي. شرکت ها به مراکز رشد روي مي آورند بدلايل زير: داشتن فضا و چهره موجه، کيفيت قيمت و داشتن واحدهاي قابل تغيير، در اختيار گذاشتن خدمات حرفه اي و ايجاد فرصت هاي شبکه شدن و يافتن همکاران. 

براي ورود به بحث لازم است ابتدا تعريقي از مرکز رشد صورت پذيرد سپس موارد مهم آن مورد مطالعه دقيقتر قرار گيرد. در خصوص تعريف يک مرکز رشد مطالب مختلفي گفته شده که ذيلا به برخي از آنها اشاراتي مي نمائيم:
براساس تعريف الن و مک کلاسکي (1990) يک مرکز رشد جايي است که موارد زير را فراهم مي سازد: 
داشتن فضاي فيزيکي قابل پرداخت، به همراه امکانات مشترک اداري و مساعدت هاي کسب و کار آنهم در فضائي که منجر به ايجاد، بقا و رشد مشخص در يک کسب جديد مي شود.
براساس تعريف ديگر مرکز رشد عبادرت است از جايي که شرکت هاي تازه تاسيس در فضاي محدود دور گرد هم مي آيند، هدف مراکز رشد افزايش بقا و رشد اين شرکت ها از طريق در اختيار گذاشتن فضاي اداري و خدمات مشترک مانند تلفن فاکس و تجهيزات کامپيوتري، حمايت هاي مديريتي و خدمات پشتيباني مي باشد. البته تاکيد اصلي بر توسعه اقتصاد محلي و ايجاد فرصت هاي شغلي است. 
براساس تعريف انجمن ملي مراکز رشد آمريکا، مرکز رشد يک روند پوياي توسعه تجاري است. مراکز رشد به شرکت هاي نوپا کمک مي کنند تا در مراحل آسِيب پذيري اوليه، رشد و بقاي بهتري داشته باشند و در اين مسير از حمايت هاي مستقيم مديريتي، تامين سرمايه و حمايت هاي فني برخوردار مي شوند. همچنين خدمات اداري مشترک، دسترسي به تجهيزات، پرداخت اجاره بهاي قابل انعطاف و فضاي اداري قابل توسعه را همه زير يک سقف جمع کرده است. 

در حدود 3000 مرکز رشد با اين تفکيک تقريبي در جهان داريم: آمريکا 1000، اروپا 900، شرق دور 600، آمريکاي جنوبي 200، اروپاي شرقي 150 و بقيه 150 عدد. 20% مراکز رشد آمريکا با دانشگاه ها و يا پارک هاي علمي همکاري دارند. اين مراکز ابتدا بصورت مفهومي ايجاد شده بودند سپس بصورت مراکز رشد چند منظوره رشد کردند در پي آن مراکز رشد تخصصي شکل گرفت. نسل بعدي عبارت بود از مراکز رشد تکنولوژيک، مراکز رشد بدون ديوار، و مراکز رشد مختص يک بخش. در حال حاضر مراکز رشد مجازي و نيز مراکز رشد اقتصاد نوين منتسب به لالکاکا مشهورترند. نوع ديگري از مرکز رشد هم در آمريکا وجود دارد که 18 درصد کل مراکز رشد را تشکيل و داده و معروف به مرکز رشد پيوندي مي باشد. در اين مرکز رشد، امکانات دولتي در کنار تسهيلات بخش خصوصي جمع شده است. البته مراکز رشد ديگري هم داريم که معمول نيست از جمله مراکز رشد ايجاد شده توسط کليسا ها و يا اتاق هاي بازرگاني که 8درصد کل مراکز رشد آمريکا را تشکيل مي دهد. از نظر استفاده از ديگران، برخي از اين مراکز رشد مانند مرکز رشد پاناسونيک در آمريکا به دنبال يافتن همکاراني از بيرون است در حاليکه مرکز رشد رويتر به کارکنان خود اتکا نموده است. در سوئد بيش از نيمي از مستاجران مرکز رشد جدا شده هاي (spin off) دانشگاهها مي باشند. 
در آمريکاي جنوبي برزيل پيشتاز مي باشد. در حاليکه در شرق پس از کمک هاي UNDP چين با 160 مرکز رشد، بزرگترين مراکز رشد را در بين کشورهاي در حال توسعه داراست و اکنون 160 مرکز رشد دارد. در ژاپن تخمين زده مي شود که تا سال 2010 تعداد مراکز رشد به 300 عدد و تعداد مديران تربيت شده به سقف 500 نفر و فرصت هاي شغلي به 150000 برسد. هند، کره، مالزي، اندونزي، ازبکستان و ايران نيز بدنبال بقيه هستند. در آفريقا، مصر، افريقاي جنوبي، غنا، جامائيکا نيز مراکز رشد بنا نهاده اند. در اروپا بالاترين مرکز رشد را به ترتيب آلمان، فرانسه و انگليس با 300، 190 و 150 عدد دارا هستند.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فایل اُکی | مرجع خرید و فروش فایل قابل دانلود دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید