در سالهای اخیر، علاقه فزاینده ای به مدیریت دانش مبنا knowledgebased به وجود آمده است. به گونه ای که جامعه از عصر صنعتی به صورت تمام عیار به یک عصر مبتنی بر اطلاعات گذار کرده است. با وجود گسترش ادبیات در زمینه مدیریت استراتژیک و بدنه در حال ظهور ادبیات در حوزه تحقیقات مدیریت منابع انسانی استراتژیک (SHRM) (برای مثال، رایت و همکاران، 2001)، اطلاعات کمی در مورد شرکت های مبتنی بر دانش کمی موجود است. SHRM در حالی که اطلاعات قابل توجهی وجود دارد جهت پشتیبانی اهمیت اعمال نفوذ دانش به عنوان اساس ایجاد مرکز توانایی ها برای رسیدن به مزایای رقابتی(برای مثال، جکسون و همکاران، 2003) تعدادی از شواهد تجربی ارتباط بین ساختار، فرهنگ و HRM را در صنایع دانش محور نشان می دهد.
مطالعات تجربی نشان می دهد که روابط بین در مؤسسات دانش محور همانند شرکت های خدمات حرفه ای (PSFs)، افراد منحصر به فرد را که بسیار ماهر هستند استخدام می کنند. این شرکتها دانش و اطلاعات را به عنوان منبع مزیت رقابتی خود را تولید، توزیع و استفاده می نمایند.