مقدمه
تمدن، فرهنگ و معنویت روزگار ما، مرهون اندیشههای خلاق است. انسانهایی که با همت خویش؛ فرهنگ، اخلاق و میراث معرفتی جامعه خویش را احیا کردند و خود چراغی به راه پیشرفت ترقی و تکامل جوامع شدند. در دامن فهم شریعت، تبیین احکام و مقررات دینی و تعالیم وحی علوم گوناگونی سر بر آورد و در هر یک از آن دانشها مردانی چهره شدند و میدان دار. در عرصه فقه و اصول که میراثی بسیار غنی در این باب به یادگار مانده و معارف و تعالیمی زندگی ساز و روح افزا به ارمغان آورده است، مردانی بزرگ با اندیشهای اسلامی قد علم کردند و در دانش اجتهاد سرفصلی جدید باز گشودند، و با تاسیس روش و مکتبی جدید، نام خویش را به درازای عمر آن علوم جاودان کردند. شیخ مرتضی انصاری (رحمةاللهعلیه)، از قبیله احیاگرانی است که دغدغه کار آمدی فقه و استواری مکتب قانون گذاری را در سر داشت. او با دیدی عمیق و آگاهیهای گستردهای که داشت، روشی نو و مکتبی جدید در فقه پی ریخت و در اصول، اندیشههایی تازه عرضه داشت. هنوز افکار او در حوزههای علوم دینی، فصل الخطاب است و فهم کتابهای او، ملاک اجتهاد و استنباط.
زندگی نامه
عالم وارسته، شیخ مرتضی انصاری فرزند شیخ محمد امین انصاری روز عید غدیر خم سال ۱۲۱۴ هـ. ق، در شهر دزفول و در خاندان فضل و ادب به دنیا آمد.نسب خاندان انصاری به جابر بن عبدالله انصاری، صحابی معروف پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میرسد.
شیخ انصاری یکی از نامورترین و
پرآوازهترین فقها و مراجع عالیقدر تقلید در عصرهای اخیر، و یکی از محققترین چهرههای علمی و فقهی قرون متاخر به شمار
میآید. او، مراحل ابتدایی تحصیلات خود را نزد عموی بزرگوار شیخ حسین انصاری و پدر
محترمشان سپری کرد.
در سال ۱۲۳۲ هـ. ق، همراه پدر بزرگوارش جناب ملا امین انصاری به زیارت ائمه (علیهالسّلام) در عراق مشرف شد.
او توجه سید محمد مجاهد فرزند آقا سید علی صاحب ریاض، را
به خود جلب کرد. و از پدر شیخ درخواست کرد او را در نجف بگذارد تا تحصیلاتش را ادامه دهد و این درخواست مورد قبول پدر واقع شد.
شیخ انصاری چهار سال در محضر بزرگانی؛ مانند ملا احمد نراقی و شیخ موسی بن شیخ جعفر کاشف الغطاء ادامه تحصیل داد تا این که داود پاشا، والی بغداد، از طرف
سلطان عثمانی به محاصره کربلا مامور شد و در نتیجه، اکثر طلاب و محصلین به کاظمین مهاجرت کردند و شیخ مرتضی انصاری هم به وطن اصلی خود؛ یعنی
دزفول برگشت.